خانم فریبا اسماعیلی متولد 1350 و اهل شهر زیبای نودشه هستند. ایشان لیسانس ادبیات دارند. تاکنون شاهد چاپ سه کتاب از ایشان بودهایم: زندهای در تابوت( چاپ سوم)، پاشیلا، عشق در جهنم و خبر خوب اینکه چهارمین کتاب ایشان با نام( هوریه کیت لاده)، به زبان هورامی، زیر چاپ است.
تاکنون کتابهای( پاشیلا) و( زندهای درتابوت) به زبان سورانی ترجمه شدهاند.
خانم فریبا اسماعیلی مادر 3 تا دختر خانم ارجمند و عزیز است که 2 نفر از دختراشون دانشجو و کوچکترین دخترشون هم در مقطع راهنمای مشغول تحصیل هستند.
خانم اسماعیلی: سلام دوستان عزیز درخدمت شما هستم
سؤال: خانم اسماعیلی ما مختصری از زندگی شما و معرفی آثار شما را برای زنان نواندیش قرار دادیم؛ به همین دلیل مایلم ابتدا از کتابهایتان شروع کنیم؛ فریبا اسماعیلی چگونه( زندهای در تابوت) را نوشت؟
جواب: سال هشتادشروع به دل نوشتهها کردم وکمکم مقالههایم و نوشتههایم درروزنامهها چاپ شد و درسال هشتاد زندهای درتابوت را نوشتم و در سال هشتادوپنج زندهای درتابوت چاپ شد.
س: زندهای در تابوت برای شما چه معنایی دارد؟
ج: زنانی که دارند بدون اختیار زندگی میکنند و زنده زنده از آنها اختیار را سلب میکنند
س: یعنی که شما به جبر اجتماعی و سنتها و عرفهایی اشاره کردهاید که تابوت زنان میشوند... درسته؟
ج: به نظرمن زنهایی که هیچ اختیاری ندارند و باید مطیع خانواده یاشوهران خود باشند و هیچ گونه نظری برای ابراز نداشته باشند و فقط بزایند و بپزند... همچنان زنده زنده کشته میشوند.
س: سیران همان زن بود که شما انتخابش کردید تا سکوت زنان دیارمان را مرگ آنان تعبیر کنید.
« سیران سکوت میکرد و از عشق نمیگفت. او زمانی مرد که جوان بود. او همانند فرد زندهای بود در یک تابوت. او زندگی میکرد، ولی مرده بود. او ازدواج کرد، ولی مرده بود. او عاشق شد، ولی مرده بود. او در تابوت مرگ تنها نفس میکشید. او همیشه ساکت و بدون صدا میزیست و از کسی و چیزی شکایت نمیکرد...».
اینها همه سیران بودند و شما خواستید با سیران جلوه هایی از زندگی زنان دیارمان را نشان بدهید.
ج: بله درسته
س: به نظر شما سیرانها هنوز هم هستند؟
ج: بله و هنوز بیدارنشدهاند
س: من امیدوارم تابوتی برای جهالت بیابیم تا سیران دیگری قربانی نشود، سیران را شما ساختید یا یک داستان واقعی بود؟
ج: خودم ساختم
س: چرا زبان فارسی را برای نگارش کتابتون انتخاب کردید؟
ج: مخاطب من همه زنان جهان بود
س: یعنی مشکلات یک زن هورامی را با یک زن آفریقایی یا آمریکایی یا افغانی یکی میدانید؟
ج: درهمه دنیا زنهایی هستن که مورد ظلم وستم قرارگرفتهاند
س: بله. موافقم. درد مشترک را فریاد زدهاید.
خانم اسماعیلی بعد از چاپ اولین کتابتان، واکنش اطرافیان شما چه بود؟ همسر شما، والدین، فرزندان و مردم نودشه چه واکنشی داشتند؟
ج: شوهرم همیشه حامیام بود ایشان مرا تشویق می کردند، مادرم هم سواد نداشت ولی ازخوشحالی گریه کرد و فرزندانم هم کم خردسال بودند ولی در اولین فرصت کتاب را خوندند...، بعضی ازمردم تشویق میکردند ولی بعضی از حسادتشان را در قالب کلام ابراز میکردند! بخصوص زنانی که در جهالت و حسادت غوطهور شده بودند!
س: این سخنان برای شما مشکلات یا موانعی ایجاد کرد یا موجب تقویت و تشویق برای شما شد؟
ج: من هدفم راانتخاب کرده بودم و برای رسیدن به آن با هر مشکلی روبرو میشدم تشویقها را راهکار میدانستم و موانع را نادیده میگرفتم.
س: کتاب دوم خود را با چه عنوان و چه زمینه فکری نوشتید؟ یعنی در چه شرایط روحی و فکری بودید؟
ج: من همیشه خاطرات نوجوانی درذهنم ماندگار بود و برای سؤالهایم جوابی میخواستم یکی از این خاطرات شیمیای شدن حلبچه بود که سعی کردم با کلمات تصویری از آن بسازم و موفق هم شدم و بسیار مورد توجه قرار گرفت
س: در همان زمان، ما شیمیایی شهر نودشه، زادگاه شما رو هم شاهد هستیم. این کتابتان به خاطر تجربه مستقیم هست؟ یا صرفا همدردی با انسانهایی که با هم تاریخ مشترک داریم؟
ج: همدردی
س: از این کتاب در کردستان عراق چه اندازه استقبال شد و آیا بازتابی هم داشت؟
ج: بله چون به سورانی ترجمه شده.
س: در این مورد بیشتر توضیح بدید؟ چه کسی ترجمه کرد و در کجا چاپ شد. ایران یا کردستان عراق؟
ج: توسط استاد محمود ابراهیمی، در شهر سنندج.
س: عشق در جهنم را در چه سالی نوشتید؟
ج: درسال 1392
س: عشق در جهنم را در شرایطی نوشتید و با چه انگیزهای؟
ج: عشق در جهنم را نمیتوان توصیف کرد و نمیشود توضیح داد... شاید یک رمان عاشقانه باشد ولی موضوع خیلی مهم و هدفمند است، که متاسفانه کمتر کسانی متوجه موضوع میشوند
س: چرا؟ چه هدفی را دنبال میکنید؟ برایتان قابل گفتن هست یا در کتاب بعدی شما باید منتظرش باشیم؟
ج: تجاوز جنسی. عشق در جهنم از تجاوز صحبت میکند
س:" هوریه کیت لاده" جدیدترین کتاب شماست که زیر چاپ میباشد.
اگر مقدور هست در خصوص کتاب و زبان آن برایمان مختصری توضیح دهید.
ج: این کتاب را به زبان هورامی نوشتم، درباره زنانی هست که به نحوی در زندگی اولشان شکست خوردهاند. یا طلاق گرفتهاند. یا شوهرشان فوت کرده و دوست دارند ازدواج کنند ولی به دلیل مخالفت خانواده و اطرافیان پاپس میکشند و تنهایی را ترجیح میدهند من آنها را محکوم کردهام
س: به نوعی بازهم زندهای در تابوت؟
ج: بله
س: کتابی که به زبان هورامی نوشتید موضوع روز جامعه فعلی ایران هست( بحث طلاق) آیا قصد دارید فارسی آن را هم بنویسید؟ اگر نه علتش چیه؟
ج: اگه کسی باشد که بتواند به فارسی ترجمه کند من استقبال میکنم.
س: خب خانم اسماعیلی! بفرمایید نویسندگی برای شما چه معنایی دارد؟
ج: عشق و زندگی و نفس کشیدن برای من با تمام وجود بدون نوشتن میمیرم
س: در مورد پاشیلا هم کمی بفرمایید، اسم جذاب و جالبی دارد... معنی واژه پاشیلا چیه؟ و چطور انتخاب کردید؟
ج: پاشیلا کلمه هورامی... به معنی " پاشیل یا لِه شده" هست. ملت حلبچه شیمیایی شده بودند و همچنان له شده بودند زیر پای استعمارگران
س: به عبارتی" لگد مال" اگر نخواهیم ترجمه تحت الفظی کرده باشیم.
ج: بله ترجمه فارسی آن لگد مال است.
س: تا حالا به فیلمنامه نوشتن فک کردهاید؟ یا در این زمینه تلاش کردید؟
میشود از کتابهایی که منتشر کردهاید فیلمنامه ساخت؟
ج: چرا پیشنهاد دادهاند ولی هنوز فرصت نکردهام
س: خانم اسماعیلی عزیز وقت زیادی را از شما گرفتیم. پرسش دیگری باقی نمانده، اگر شما سخنی دارید به عنوان پایان گفتوگو، لطفا بفرمایید.
ج: ممنون از اینکه من را به این گفتوگو دعوت نمودید، امیدوارم روزی برسد در تمام جهان زن را به دیدی جنسی نگاه نکنند و برایش حکم صادر نکنند و او را همچون انسانی برابر بدانند. بسیار سپاسگزارم خانم رسولی عزیز.
س: به امید آن روز. ما هم از حضور و همراهی شما بسیار سپاسگزاریم.

نظرات
با سلام ضمن عرض خدا قوت تیتری که برای مصاحبه با خانم اسماعیلی انتخاب شده مناسب نیست درسته که نوشته های خانم اسماعیلی واقعیت خیلی از زنان جامعه هست اما اینکه ما به عنوان یک جماعت بگوییم جانا سخن از زبان ما میگویی، صحیح نیست این تیتر بار منفی داره و این تصور ازش میشه که ما زنان جماعت هم در چنین وضعیتی هستیم بهتر بود تیتر دیگری براش انتخاب میشد